سخنران کسب و کار و توسعه فردی
قبل از اینکه درباره چگونه سخنران شدنم صحبت کنم و اینکه چطور تبدیل به یک سخنران کسب و کار و توسعه فردی شدم می خواهم داستانی را برایتان تعریف میکنم.
از کودکی وارد بازار کار شدم، آرزوهای بزرگی داشتم اما از آنجا که مهارتی نداشتم مشغول کارهای مختلفی مثل دامداری، مرغداری، کشاورزی، صافکاری، بنایی و غیره شدم اما پس از سالها کار و تلاش دچار سختی معیشتی و افسردگی و بیماریهای جسمانی ناشی از کار زیاد شدم. مراجعه به روانکاو و پزشک نیز موثر واقع نشد تا اینکه روزی روانپزشکم، من را به یک همایش دعوت کرد. با نامیدی گفتم این راه را نیز میروم.
در آن سخنرانی با زندگینامه افراد موفق دنیا آشنایی پیدا کردم که این برایم آغاز راه بود. قرار گرفتن در آن سخنرانی و شنیدن صحبتهای جالب و روحیه بخش به من انگیزه داد. در آن روز، شنیدن زندگی افراد موفقی که با وجود داشتن ضعفهای جسمی، روحی یا مادی به موفقیت رسیده بودند قوت قلبی برایم شد. کم کم با فکر مثبتی که پیدا کردم شروع به جستجو و مطالعهی رمز و رازهای موفقیت گشتم. دست به ریسکهای متعددی زدم و با پشتکار، کسب و کار رونق گرفت. بسیار پیش آمد که گرفتار کلاهبردارن شدم اما هر بار از جا بلند شدم و ناامیدی به سراغم نیامد.
تا انتهای مطلب همراه من باشید. بعد از آن شاید شما هم که فرد موفقی هستید این فکر به ذهنتان خطور کند که در نقش یک سخنران کسب و کار و یا سخنران توسعه فردی گامی در جهت موفقیت دیگران بردارید.
از کجا آغاز شد؟
با اعتماد به نفس پیش رفتم و موفقیتها یکی پس از دیگری میرسیدند. این جا بود که احساس رسالت مهمی به سراغ من آمد و دلایل محکمی در ذهنم داشتم. احساس این که شاید بتوانم در جایگاه یک سخنور شغلی و توسعه فردی وظیفه خود را برای خدمت به هم نوع، انجام دهم. کسانی بودند که در آن روزها به من یاری رساندند و من احساس دین به آنها داشتم. حالا نیز خود را مدیون به تمام مردمی میدانستم که نیازمند کمک من هستند. راهی را با موفقیت رفته بودم که باید آن را به انسانهای ناامید یا جویای سلامتی برای کشف استعدادشان و کسانی که در طلب پیروزی در هر مسیری از ثروت آفرینی هستند، نشان دهم.
من به عنوان کسی که در این راه گام نهادهام، حاصل تجربیاتم را در نقش سخنران کسب و کار و توسعه فردی به شما منتقل می کنم.
1.انتقال تجربیاتم به افراد
تمایل داشتم از تجربیات زندگیام برای هم نوعان خود بگویم، به همین علت در حوزه فن بیان آموزشهایی دیدم. این اولین علامت بود که نشان می داد یک نیروی دورنی دارم که مرا به سمت صحبت کردن در مورد تجربیات و آموختههایم میکشاند. پس جزئیات فنی صحبت کردن و فن بیان را آموختم و بسیار مطالعه کردم. این اولین گام برای ورود به وادی سخنرانی بود.
2.احساس داشتن رسالت میکردم.
احساس میکردم باید روش موفقیتها و آموختههایم را در اختیار عموم قرار دهم. دلایل و انگیزههای محکم روحی و درونی، من را به این کار فرا میخواند. قدم گذاشتن در این راه، سخت و دشوار بود. هزاران نباید و مانع سر راه قرار داشت. برگزاری کارگاهها و همایشها دردسرهای زیادی داشت وهمچنان دارد. ولی انگیزه خدمت به همنوع من را در این راه صبور و مقاوم کرد و میخواهم به عنوان یک مدرس کسب و کار افراد را برای موفقیت در کارشان راهنمایی کنم. همچنین به عنوان یک مدرس توسعه فردی نیز آنها را به حرکت رو به جلو تشویق کنم.
3.علاقهمندی
علاقه شخصی در من به بحث آموزش و در اختیار گذاشتن دانش و علمی که آموختم؛ چه با تجربه و چه با مطالعه من را به مسیر سخنرانی در حوزه کسب و کار و رشد فردی کشاند. من به شخصه احساس تعهدی عمیق بین خود و خدای خودم میکردم با اعتقاد به این که زکات علم به آموختن آن است. در ابتدای راه هنگام صحبت کردن، با بازخورد مثبت و ناخواستهای از افراد دور و یا غریبهها مواجه میشدم. نزدیکان حتی غریبهها به من میگفتند که شما استعداد خوبی برای سخنران شدن دارید. این احتمالا نشانهای از استعداد خام بود.
4.یک معلم هستم
به عنوان شغل خود اشاره نمیکنم، بلکه ماهیت درونیام را نشان می دهم. قلبی مانند معلم دارم و به اشتراک گذاشتن آنچه می دانم، بخاطر خوشحال کردن و کمک به دیگران لذت می برم. البته معلم در معنای واقعی کلمه را می گویم، زیرا گاهی معلمان، مربیان و استادانی هم وجود دارند که فاقد قلب یک معلم هستند در حالی که معماران، نویسندگان، فروشندگان و رانندگان تاکسی هم به چشم میخورند که در هسته اصلی تخصص خود معلم هستند. برای تبدیل شدن به یک سخنران کسب و کار موفق و یا سخنران توسعه فردی نمونه باید در درجه اول احساس دلسوزی و عشق داشته باشید.
5.کارآفرین هستم
در اینجا منظورم از کارافرین، بیشتر این است که روحیه خلاقیت را در خود احساس میکنم. کارآفرینان خود و محیط اطراف خود را بهبود میبخشند. برخی افراد هستند که فقط کاری را که از آنها خواسته شده است انجام میدهند. هیچ مشکلی در این مورد وجود ندارد و من به عنوان یک کارفرما واقعاً از این افراد قدر دانی میکنم ، اما برخی دیگر نیز هستند که همیشه از خود میپرسند: « چه چیز دیگری غیر از وظیفهام میتوانم انجام بدهم؟ »
6.نوشتن را دوست داشتم.
کتابی نوشتم. از نوشتن لذت میبرم، اینها باعث شد تا برحسب علاقه و تجربهام، بتوانم وارد حرفه سخنوری شوم. زیرا صحبت کردن نسخه شنیداری نوشتن است. بدلیل این که از نوشتن لذت میبردم؛ اکنون از صحبت کردن برای عموم نیز لذت میبرم. اگرچه بسیار در جنبههای نگارشی تمرین کردهام.
7.احساس همدلی با مردم دارم.
موفقیت در سخنرانی عمومی، مانند هر شکل ارتباطی، به گوینده متکی است که مخاطب را درک کند. چه سخنران شغلی باشید یا سخنور رشد شخصی و یا مدرس در زمینههای دیگر باید این تکنیک را فراموش نکنید. آیا تاکنون شنیدهاید که یک سخنران صحبت کند و شما را به این فکر بیاندازد که « این فرد سرنخی ندارد که با چه کسی صحبت میکند یا به چه چیزی اهمیت میدهد». من احساس همدلی با دیگران را در خود پرورش دادم. آنچه را که دیگران احساس میکنند به خوبی در نظر میگیرم. همانطور که نیازها و خواستههای خود را درک میکنم. بنابراین می توانم کلماتی را که با مخاطب ارتباط برقرار میکند پیدا کنم.
موفقیت من در سخنرانی، بدان معنی نیست که دایره لغاتم زیاد است، یا کلمات فانتزی زیادی را میشناسم. این بدان معناست که میدانم چه کلماتی باعث ایجاد افکار مورد نظر مخاطبان خواهد شد. غالباً این به معنای استفاده از کلمات ساده است که هر کس میتواند آن را درک کند.
کسب علم به طور مداوم مهم است. در سخنرانی به کلمات، جملات زبان بدن و تکنیک های متقاعد سازی آشنا شدم و مرتب می خوانم و می آموزم. بعد از همه این ها علم خود را در زمینه کاریام افزایش میدهم.
چگونه سخنران کسب و کار و توسعه فردی موفقی شویم؟
به عنوان یک سخنران کسب و کار و انگیزشی مباحثی را مطرح میکنم که در مسیر ثروت آفرینی مهم است. ما باید به خود باوری برسیم. استفاده از نیروی ضمیر باطن و درون نهفته انسان و رسیدن به شناخت آنها مسیر موفقیت من بود. هرکس بخواهد، با تکیه بر خود میتواند به پیروزی برسد اما چگونگی قرار گرفتن در فرکانس مسیر ثروت آفرینی – ذهنی و مالی- مهم است که باید بشناسیم. بدانیم که محدودیت محرومیت نیست. فقط لازم است تا فقر در تفکر را از خود دورکنیم. در بحث کسب وکار، بیاندیشید که فرصت های موجود در صنعت خود را چگونه میبینید؟ سازمان شما در کجا باید کار کند؟ برنامه استراتژیک برای گروه شما چیست؟ رشد را چگونه آغاز میکنید؟
کسب و کار رموزی دارد که با استفاده از تجریبیات مدرسان و سخنرانان حوزه کسب و کار میتوانید تا حدی به آنها دست پیدا کنید. در این میان باید اقداماتی هم در راستای رشد شخصی خود انجام دهید و برای این قسمت هم میتوانید به مربیان یا سخنرانان انگیزشی و رشد شخصی مراجعه کنید. من مخاطبانم را درگیر داستانها و اسرار و احساسات میکنم. صرفا در سخنرانیام، پول و یا خوشبختی و آرامش آخرت هدفم نیست. بلکه هردو را باهم برای رسیدن به کمال لازم میدانم.
در پاسخگویی به این سؤالات به شما عزیزان کمک می رسانیم و از نظر تفکر استراتژیک، برنامه ریزی، اجرا در این زمینه سخن می گویم.
دلایل موفق بودن استاد عارف خندان در سخنرانی
خودباوری
اعتماد به نفس، مادر سایر خصوصیات دیگر است که باعث یک ارائه موفقیت آمیز میشود. اگر هنگام سخنرانی احساس کنم اعتماد به نفس خود را از دست دادهام و ترس و استرس به سراغم آید؛ راهی پیدا کرده و آن را از خود دور میکنم. زیرا مخاطب هرگز آن را نمیبیند مگر اینکه اجازه دهم نمایان شود. به این دلیل که من یک سخنران توسعه فردی هستم باید به خوبی از عهده حل چنین مشکلاتی برآیم. تا به امروز توانسته به آسانی این معضلات را رفع کنم و آموزشهایی هم برای غلبه به ترس در اختیار دیگران بگذارم. برای اعتماد به نفس و خود باوری بسیار تمرین کردهام. بسیار اتفاق افتاد که دور از چشمان اطرافیان برای اینکه خجالت و ترسم از بین برود به کوه و دشت می رفتم و با صدای بلند سخنرانی میکردم تا هم خودم را بازیابم و هم ضعفهای کلامیام را برطرف سازم. البته هر سخنران رشد شخصی و انگیزشی باید خودش در درجه اول به این نکته واقف باشد زیرا مردم از این افراد انتظاز بیشتری دارند.
اشتیاق سوزان
برای برقراری ارتباط موثر گفتاری، همیشه اشتیاق به موضوع مربوط به سخنرانیام دارم. اگر موضوع نتواند من را هیجان زده کند، احتمال دارد مخاطبان را هیجان زده نکند. بدون اشتیاق، گفتار بی معنی است. اشتیاق احساساتی را به وجود میآورد که به طور طبیعی جریان مییابد. احساسات مخاطب را به حرکت در میآورد و پیام را به طور مؤثر منتقل میکند. احساسات نمیتوانند جعلی باشند. بلند کردن صدا و استفاده از حرکات نمیتواند جای احساسات را بگیرد. برای اینکه مخاطب خود را جابجا کنم، یک سطح صداقت را در احساسات خود میآورم که کلمات را از دهان من بیرون بکشد. برای کسب اشتیاق به موضوعاتی که مرا هیجان زده میکنند و برای پیدا کردن چیزهایی که مورد علاقهام هستند، کند وکاو و تلاش میکنم. درک قدرت من به عنوان سخنران کسب و کار و توسعه فردی، من را قادر میسازد تا مخاطب را به طور مؤثر درگیر کنم.
خودم هستم.
چه در جایگاه سخنران شغلی و چه در موقعیت یک مدرس و سخنور توسعه فردی، همیشه خودم هستم. هیچ کس نمیتواند مرا بهتر از خودم نشان دهد.اگر مانند خودم رفتار نکنم؛ ممکن است مخاطبان، من را ناعادلانه و ناحق قضاوت کنند.
- با مشکلات مخاطبان خود درگیر میشوم
یک گفتار خوب باید از نظر ماهیت مکالمه باشد. باید تا حد امکان مخاطب را درگیر کند. این به از بین بردن عنصر کسالت کمک میکند. من با نقاشی یک تصویر از طریق قصه گویی، سرگرمی یا انجام برخی فعالیتهای منظم بدنی، به این هدف رسیدهام.
پتانسیل خود را بیابید
« توانایی خود را که کشف کردید، آن را دست کم نگیرید. به نداشتن امکانات فکر نکنید و نترسید. تلاش کنید از صاحب نظران و سخنرانان برتر بیاموزید. مطالعه کنید و اطلاعات خود را بالا ببرید».
« موفقیت یک مسیر است، همانطور که شکست یک مسیر است. هرکسی که از موانع و فرصت های مسیر مطلع باشد می تواند براحتی مسیر را طی کند. مثل یک کوهنورد که در مسیر رسیدن به قله ابزارهایی لازم دارد».
«آرزوهای خود را در قالب برنامه ای مدون و دقیق به تحقق برسانید، موفق بودن حق شماست و می توانید با یادگیری و اقدام درست، آن را به چنگ آورید. من نیز برای به دست آوردن تجربه و دانش دست به عمل ها زدم و بها و زیان های بسیاری را متحمل شد».
بهترین سخنوران
انگیزه در مسیر ثروت آفرینی، به اشکال مختلفی به وجود می آید و با نامهای زیادی به کار میرود. مدرسان و سخنرانان توسعه فردی خودشان بر ناملایمات غلبه کردهاند، بر شانس غلبه کردهاند و برای رسیدن به رویاهای خود و رسیدن به موفقیت، وقت و تلاش زیادی را صرف کردهاند. آن ها میتوانند به تیم شما برای رسیدن به قلل جدید و بلندتر، الهام بدهند. اما یک مدرس و سخنران توسعه فردی، کارهایی غیر از الهام بخشیدن به تیم شما انجام میدهد. وی پیام انگیزشی خود را با بینشهای عملی از فعالیتهای بسیار تنظیم شده در کسب و کار خود تقویت میکند. معمولا سخنرانان کسب و کار نیز همراه با آموزههای انگیزشی بهتر میتوانند در جهت رشد شغلیتان به شما کمک کنند.
در این قسمت میخواهیم سه نفر از بهترین سخنرانان رشد شخصی و موفقیت را به شما معرفی کنیم که در جهان حرف اول را میزنند. این سخنرانان به خوبی احساسات انگیزشی مردم را برانگیختهاند.
وویچیچ ( Nick Vujicic)
نیک ووجیچیچ در 4 دسامبر 1982 در ملبورن استرالیا به دنیا آمد. ووویچیچ با سندرم تترا-آملیا متولد شد، یک اختلال بسیار نادر که به موجب آن فردی با عدم وجود هر چهار اندام به دنیا میآید. پس از سالها این امر باعث شد که او سازمان غیر انتفاعی خود را به نام « زندگی بدون اندام » تأسیس کند. نیک ووجیچ الهام بخش واقعی برای همه ماست و اگر برخی از سخنان انگیزشیاش را در سخنرانیهای توسعه فردی و موفقیت شنیده باشید متوجه شگفتی او خواهید شد. بسیاری از مبتلایان به این اختلال ممکن است حاضر نباشند سخت تلاش کنند تا تواناییهای خود را واقعاً تحت فشار قرار دهند. او میتواند 43 دقیقه به صورت بیوقفه روی رایانه تایپ کند. درست است، درست شنیدهاید. این مردی است که از چهار اندام دست و پا را ندارد. اما میتواند 43 دقیقه روی کیبرد تایپ کند.
برایان تریسی ( Brian Tracy)
تریسی در 5 ژانویه سال 1944 در ونکوور ، کانادا متولد شد و مدیرعامل شرکتی بین المللیست که به طور خاص برای کمک به افراد و سازمانها در توسعه، آموزش و رشد کمک میکند. هدف نهایی برایان این است که به دیگران کمک کند تا اهداف خود را با موفقیت بیشتری به دست آورند و بتوانند به پتانسیل کامل خود دست یابند. دستاوردهای او در طول زندگی، مشاوره با تعداد زیادی از مشاغل، میزبان تعداد زیادی سمینار و انجام سالها و سال ها تحقیق در زمینه تجارت، اقتصاد، روانشناسی و فلسفه است.او یک سخنران توسعه فردی، نویسنده و کارآفرین موفق است.
تونی رابینز
نویسنده، سخنران، مربی و بازیگر آمریکایی است. وی ۲۹ فوریه ۱۹۶۰ در شمال هالیوود در کالیفرنیا به دنیا آمد. شهرت عمده او در ایران به خاطر سلسله کتابهایش در مورد موفقیت میباشد، کتاب هایی چون قدرت نامحدود در سال ۱۹۸۷ و به سوی کامیابی در سال ۱۹۹۴. رابینز یکی از مشهورترین نویسندگان و سخنرانان انگیزشی و رشد شخصی در جهان است.
به گفته خودش در صدد است تا با کمک به افراد، جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل نماید. رابینز در سال ۱۹۹۱ بنیادی غیرانتفاعی را بهوجود آورد که هدف آن، کمک به کودکان عقب مانده، افراد بیخانمان، سالمندان و زندانیان است. او از روشهای گوناگونی برای بالا بردن سطح زندگی خود و دیگران استفاده مینماید. او بر این اعتقاد است که فرایند تفکر و ارزیابی، چیزی جز پرسش و پاسخ درونی نمیباشد و نحوه تفکر و ارزیابی ما، احساسمان را شکل میدهد و با توجه به اینکه یک شخص هر چقدر هم که عاقل و بالغ باشد، بر مبنای احساسات خود و نه بر اساس فکر خود عمل میکند، پس نوع احساس ما در هر لحظه، رفتارمان را شکل میدهد.
همین الآن دانلود کن | اپلیکیشن مسیر ثروت آفرینی
ارتباط با ما
دفتر مشهد: ۳۶۰۲۱۳۰۱ ۰۵۱
تلفن دفتر تهران :۰۲۱۶۶۵۶۰۸۵۹- ۰۲۱۶۶۵۶۰۸۵۱
همراه: ۰۹۱۲۹۴۶۱۳۵۳ – ۰۹۱۲۹۴۶۱۳۵۱