انضباط فردی
در مقاله قبل و قسمت اول گفنیم که در طول زندگی یک فرد موفق، انضباط فردی به او، هماهنگی و نظم می بخشد. این یک فرد را می آموزد که مسوولیت پذیری داشته و احترام بگذارد. رعایت نظم و قوانین کاملاً مشخص، سنگ بنای تمدن است. اگر این ساختار توسعه نیافته بود، مردم هر کاری را که می خواستند انجام می دادند و بدون فکر، اول خطا می کردند.
برقراری عادات منظم
جهت برقراری انضباط فردی و کسب ثروت به موارد زیر دقت کنید.
- یک عادت منظم این است که حواس پرتیها را با یادگیری اینکه چگونه اغلب (نه بگویید) از بین ببرید. اگر چیزی مطابق با اهداف و رویاهای شما نیست و شما را از حرکت به جلو باز می دارد، این یک حواس پرتیست و باید برطرف شود، بنابراین به آن نه بگویید. به مواردی که مستقیماً با اهداف و رویاهای شما گره خورده اند، بله بگویید.
- هر روز باید چیز جدیدی یاد بگیرید. سواد مالی خود را افزایش داده و مهارت های جدیدی را پرورش دهید. از این دانش یا تخصص جدید اغلب برای حفظ و تکمیل مهارت های خود استفاده کنید. پس انداز کنید زیرا گزینه های شما را فراهم می کند، به شما قدرت و آزادی می بخشد.
- با افراد همفکر دیگر مشورت کنید؛ زیرا محافل اجتماعی بر احساسات، افکار و رفتارهای ما تأثیر می گذارند. برای پیگیری مواردی که به شما کمک می کنند تا بنیان موفقیت خود را از طریق استقلال مالی ایجاد کنید، زمان زیادی بگذارید. سرانجام ، صبر و شکیبایی داشته باشید.
- کسب ثروت به عنوان یک سرمایه گذار و پس اندازکردن، زمان بر است. خوش شانسی نیست که می تواند شما را ثروتمند کند. تداوم عادات خوب مالیست که باعث آن خواهد شد.
- بخشی از زندگی با 80 درصد درآمد شما شامل انتخاب یک زندگی متوسط خواهد شد. (وارن بافت هنوز هم در اولین خانه خود که در سال 1958 خریداری شده زندگی می کند.) با یک ماشین معمولی رانندگی کنید و لباس های ساده و جواهرات بپوشید. اگر فرزند دارید، آنها را به مدارس دولتی بفرستید. اگر آنها به آموزش بیشتر یا بهتری نیاز دارند، پس با آموزش توسط خودتان به آنها یا ثبت نام در دوره های آنلاین، یادگیری آنها را تکمیل کنید. (اما خساست نداشته باشید.)
شاید مهمترین مزیت انضباط شخصی «سود شخصی باشد که دریافت می کند.»
برایان تریسی می گوید: «خوشبختانه کیفیت انضباط شخصی چیزیست که می توانید با تمرین مداوم و مکرر، تا زمانی که بر آن تسلط پیدا کنید، یاد بگیرید. افراد موفق به فعالیت هایی دست می یابند که رسیدن به هدف نهایت آن است. افراد ناموفق به فعالیت هایی می پردازند که تنش زا باشد. افراد موفق خود را نظم می دهند تا قبل از دسر شام بخورند. افراد ناموفق ترجیح می دهند بیشتر اوقات دسر بخورند.
داستان موفقیت از: “Syed Balkhi”
امروز، می خواهم در مورد یک داستان موفقیت صحبت کنم که شاهد آن بوده ام. این داستانی درباره پسر عموی من است که با من هم سن است در واقع فقط چند ماه بزرگتر.
وقتی مردم اکنون او را می بینند، یک حسابدار بسیار باهوش و موفق را می بینند. آنها یک معامله گر سهام خوب را می بینند که بازار را درک می کند. آنها کسی را می بینند که رویای آمریکایی را در چنین جوانی زندگی می کند. کسانی که او را نمی شناسند حتی ممکن است فکر کنند که او خوش شانس بوده است ، اما بگذارید برای شما بگویم که چگونه به نقطه ای که در آن قرار دارد رسیده است.
چند سال پیش در حالی که ما در دانشگاه بودیم، پدرش درگذشت. حتی اگر مادرش شغلی داشت؛ اما برای پرداخت قبض کافی نبود. این زمانی است که او تصمیم گرفت دانشگاه را رها کند و برای کمک به مادرش برگردد.
او دو شغل پیدا کرد (یکی در یک فروشگاه مواد غذایی و دیگری به عنوان فروشنده بانک). وی این کار را برای تأمین مخارج زندگی خود انجام داد. بعد از یک ترم تصمیم گرفت کلاسهای نیمه وقت را شروع کند.
یادم می آید وقتی به دیدنش می آمدم ، به سختی می دیدمش. او حدود ساعت 7:30 صبح از خانه خارج می شد و تا ساعت 11 شب به خانه نمی آمد. بعد از آن سعی می کرد تکالیف خود را انجام دهد و خواب کمی را که می تواند بخوابد.
او فداکاری کرد، انضباط داشت وسخت کار کرد، مهمتر از همه تسلیم نشد
مطمئناً او می توانست مانند دوستانش در مهمانی شرکت کند. او می توانست با کار در دو شغل زندگی خود را تأمین کند و به دانشگاه نرود. او احتمالاً دو روز از هفته را برای انجام کاری که می خواست آزاد بود. اما او هدفی را در ذهن داشت. او بهتر می خواست.
او برای دستیابی به اهداف معنادار بالاتر لذت سریع را رد کرد.
نتیجه؟
خوب در عرض 3 سال کوتاه، او توانست مدرک خود را به پایان برساند. با یک شرکت حسابداری بزرگ کار بسیار خوبی انجام دهید. آموخت که چگونه با پول اندکی که در اختیار دارد سرمایه گذاری کند و آن را به نمونه کارهایی با اندازه مناسب تبدیل کند.
چرا من به شما می گویم؟
یکی به این دلیل که او را تحسین می کنم.
دو دلیل این است که می خواهم بر این نکته تأکید کنم که اگر می خواهید موفق باشید باید انضباط شخصی داشته باشید.
زود بیدار شدن را یاد بگیرید ، یادداشت نوشتن را یاد بگیرید ، اولویت های خود را بیاموزید و از همه مهمتر کنترل انگیزه های خود را یاد بگیرید.
اگر در حال کار روی یک محصول هستید ، نیازی به شرکت در هر مهمانی نیست. می توانید روز را در ساحل یا شام هفتگی با دوستان خود کنار بگذارید. شما باید بر روی چیزی که بیشتر می خواهید تمرکز کنید و آن را دریافت خواهید کرد.
به نظر من، انضباط شخصی پایه و اساس موفقیت است.
این انضباط چیزی نیست که شما یک شبه توسعه دهید. شما باید روی آن کار کنید.
قدم های یک کودک را بردارید. بیاموزید چه چیزهایی به شما انگیزه می دهد و عادت های بد را از بین ببرید. از کسانی که تحسینشان می کنید الهام بگیرید و از همه مهمتر پاداش مورد نظر خود را تجسم کنید.
هرچه نظم و انضباط بیشتری داشته باشید، دستیابی به سخت ترین اهداف آسان تر است.