مدیریت استراتژیک پیشرفته
امروزه به طور ساده، استراتژی راهی است که شرکتها توسط آن بتوانند به اهداف خود برسند. این کلمه، در گذشته در میدان جنگ توسط ارتشها استفاده می شد؛ ولی به تدریج برای استفاده در کسب و کار روزآمد شد. شرکتها نیز مانند جنگاوران ارتش، نیاز به تدبیر و استراتژی، از طریق استفاده از منابع برای موثر بودن فعالیتشان در موقعیتهای ویژه دارند. مدیریت استراتژیک در دهه 1930 توسط آلفرد اسلون، رئیس جمهور جنرال موتورز، وارد تجارت شد. او سیاست های استراتژی را نامگذاری کرد. در واقع مدیریت استراتژیک چیزی جز دستیابی به مزیت رقابتی نیست.
مدیریت استراتژیک پیشرفته فرایندی است که باعث میشود یک شرکت به هدف خود برسد، انتخابهای خود را تسهیل کند و عملیات خود را در یک محیط متغیر، هدایت کند. تعریف مدیریت استراتژیک به صورت پیشرفته توانمندیهای مدیر در اجرای سریع و درست یک هدف و برنامه است. مدیر موفق باید توانایی لازم در زمینه مدیریت زمان و همچنین راهنمایی درست افراد و کارمندان خود را داشته باشد. این امر سبب خواهد شد تا افراد به وظایف خود به درستی عمل نموده و در نتیجه به پیشرفت یک شرکت و سازمان کمک نمایند. در این زمینه همواره مدیران باید به این نکته توجه نمایند که نکات آموزشی مدیریتی بسیاری وجود دارد که باید به نسبت به یادگیری آنها اقدام نمایند تا بتوانند در این مسیر حرکتی موفقیتهای لازم را کسب کنند.
مزایای مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور فعالیت داشته باشد و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنشها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبردی، این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان میگردد. همچنین موجب فرصتی میشود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب میشوند در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.
و بطور خلاصه این مزایا شامل:
- تعریف بینش، ماموریت و اهداف آیندهی شرکت
- تعیین استراتژی مناسب برای رسیدن به اهداف
- افزایش آگاهی نسبت به محیط های داخلی و خارجی، و شناسایی دقیق مزایای رقابتی
- تقویت تعهد مدیر نسبت به دست یافتن به اهداف شرکت
- افزایش هماهنگی میان فعالیتها و تخصیص کارآمدتر ِ منابع
- ارتباط بهتر میان مدیران در سطوح متفاوت
- کاهش مقاومت نسبت به تغییر با مطلع کردن کارمندان از تغییرات و پیامدهای آنها
- تقویت عملکرد سازمان
مراحل مدیریت استراتژیک
تعیین هدف
با تعیین اهداف واضح، چشم انداز کسب و کار خود را روشن کنید. کجا می خواهید باشید؟ این اولین سؤالی است که در یک فرایند برنامه ریزی استراتژیک مطرح میشود. پس از رسیدن به اهداف شفاف، شرح وظایف بنویسید و به کارمندان و سهامداران خود این برنامهها را بگویید. به عنوان مثال، چشم انداز مایکروسافت 30 سال پیش “رایانهای در هر میز” بود.
تجزیه و تحلیل وضعیت
اطلاعاتی را جمع آوری کنید که به شما در تحقق اهداف خود کمک می کند. با تجزیه و تحلیل SWOT شروع کنید:
S: نقاط قوت – موارد یا خصوصیاتی است که توانایی رقابت مثبت را افزایش می دهد، به عنوان مثال، دارایی های مشهود یا نامشهود و غیره.
W: نقاط ضعف- آیا ضعف یا شرایطی وجود ندارد که شرکت را به ضرر بیندازد. ضعف بیانگر مسوولیت رقابتی یک شرکت است.
O: فرصت ها – فرصتی است که یک شرکت را در دستیابی به اهداف خود به دست میآورد و میتواند منبع رشد، سودآوری یا کسب مزیت رقابتی باشد.
T: تهدیدات- اینها عواملی هستند که میتوانند توانایی، رشد و سود آوری یک شرکت در دستیابی به اهداف خود را مهار کنند.
تدوین استراتژی
پس از کشف نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای خود میتوانید شروع به ایجاد استراتژی خود کنید. تدوین استراتژی مستلزم دستیابی به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت است. چگونه متوجه میشوید که به آنجا رسیدهاید؟ پاسخ به این سؤال به معنای ایجاد مکانیزم نحوه نظارت بر استراتژی تصمیم گیری شده است.
به وضوح باید بخ عنوان یک مدیر، مهارت های خود را برای تدوین و اجرای استراتژی ها در محیط های پیچیده بیشتر کنید. اما برای تولید نتیجه واقعی، باید بتوانید استراتژی کسب و کار خود را با موفقیت پیاده سازی کنید. به همین دلیل بهترین آموزش مدیریت استراتژی شامل آموزش مهارت های رهبری است.
پیاده سازی استراتژی
به نظر می رسد پیاده سازی یک کار چالش برانگیز و ظریفتر از تدوین استراتژی است. برخی از موضوعات ظریف و حساس که در این مرحله درگیر هستند، به شرح زیر میباشد:
- اهداف (یعنی اهداف عملیاتی)
- فعالیت ها
- دوره زمانی
- افراد مسئول
- بودجه
بنابراین اجرای استراتژی مستلزم تغییر مجدد استراتژی در بازه های زمانی کوتاهتر است که برای اجرای آن مناسب است. فرهنگ و رهبری سازمان ممکن است تغییر کند تا با استراتژی اجرا شده سازگار باشد.
ارزیابی استراتژی
در این مرحله، استراتژی شما در حال انجام است و شما باید میزان اثربخشی استراتژی را بسنجید. پیشرفت کار را با مقایسه برنامه با نتایج واقعی اندازه گیری کنید. اگر شرکت به درستی پیاده سازی نتایج استراتژی خود را انجام دهد، باید مطابق انتظار اهداف به نتیجه برسد و دور از انتظار نباشد.
طراحی مدیریت استراتژیک چیست؟
طراحی استراتژی به عنوان ستون فقرات یک شرکت است. به عبارتی کاربرد اصول طراحی آینده محور به منظور افزایش کیفیت های ابتکاری و رقابتی یک سازمان است. مبانی آن در تجزیه و تحلیل روندها و داده های بیرونی و درونی نهفته است و این امر باعث می شود؛ تصمیمات طراحی بیشتر بر اساس واقعیتها انجام شود تا زیبایی شناسی یا شهود. از این رو طراحی مدیریت استراتژیک به عنوان روشی مؤثر برای ایجاد نوآوری، تحقیق و مدیریت در نظر گرفته میشود.